وخدایی که در این نزدیکی است

وخدایی که در این نزدیکی است

عاشقانه های گاه و بیگاه
وخدایی که در این نزدیکی است

وخدایی که در این نزدیکی است

عاشقانه های گاه و بیگاه

امان



امان از شب هایی که


سخت می گذرند


من که نمی گذرم


از این شب ها!

نباشم


آرزو دارم اگر گل نیستم خاری نباشم

باربردار ار ز دوشی نیستم باری نباشم

 

گر نگشتم دوست با صاحبدلی دشمن نگردم

بوستان بهر خلیل ار نیستم ناری نباشم

 

نیست گر در آستینم دست بهر دستگیری

باری اندر آستین این و آن ماری نباشم

 

گر نباشم رحمتی بر خلق، زحمت هم نگردم

ابر آسا ظلمت افزای شب تاری نباشم

 

نیست باکی گر نباشم رونق بازار دانش

لیک بازار سفاهت را خریداری نباشم

 

همچو خواب آلودگان، مستانه گر ره می سپارم

ناسپاس از رهنمایی های هشیاری نباشم